سعادت و شقاوت از نگاه قرآن
يعقوب جعفري
اديان و مكاتب گوناگونى كه در ميان بشر حاكميت دارند
همگى مدعى آن هستند كه بشر را به سوى سعادت و خوشبختى مىخوانند و سعى دارند كه او
را از شقاوت و بدبختى برهانند، ولى اين مكاتب در تعريف سعادت و شقاوت توافق ندارند
و هر مكتبى اين دو واژه را به صورت خاصى تعريف مىكند، به گونهاى كه گاهى چيزى در
يك مكتب عامل سعادت شناخته مىشود ولى در مكتب و بينش ديگر، همان چيز عامل شقاوت و
بدبختى به حساب مىآيد.
مثلا در برخى از مكتبهاى عرفانى و گنوسى و در ميان اهل
تصوف ، سعادت واقعى انسان در ترك لذايذ دنياست ولى از نظر برخى از مكتبهاى فكرى
ماترياليستى، سعادت در برخوردارى از لذايذ دنياست و سعادت معنوى اصلا مفهومى
ندارد.
اسلام يك دين واقعگراست و معارف آن با طبيعت بشر و
فطرت اصلى او مطابقت دارد،از اين رو در تعريف سعادت و شقاوت، هم جنبههاى معنوى را
مورد توجه قرار داده و هم جنبههاى مادى را در نظر گرفته است و پا به پاى تأمين
نيازهاى روحى، به تأمين نيازهاى جسمى نيز پرداخته است و اين مطابق با فطرت بشر
است، چون انسان همانگونه كه نيازهاى جسمى دارد نيازهاى روحى هم دارد و هر دو بايد
به نحو صحيح اشباع شود.
در آيات و اخبار، گاهى دو واژه سعادت و شقاوت در امور
معنوى به كار مىرود و منظور از آن رسيدن انسان به بهشت و نعمتهاى اخروى و يا
افتادن در جهنم و معذب شدن در آن است كه در اثر ايمان و تقوا و يا كفر و شرك و
گناه به وجود مىآيد و گاهى هم همين دو واژه درباره لذائذ مادى مشروع و برخوردارى
از نعمتهاى دنيايى مانند همسر خوب و خانه خوب و مركب خوب و مانند آنهاست،
بنابراين، سعادت از نظر اسلام دو نوع است: سعادت معنوى و سعادت مادى و اسلام در
صدد تأمين هر دو نوع آن است.
سعادت و شقاوت
معنوى
در مورد سعادت و شقاوت معنوى و روحى انسان، قرآن كريم
مردم را به دو نوع تقسيم مىكند: برخى از مردم شقى و يا بدبخت و برخى ديگر سعيد و
يا خوشبخت هستند، آنگاه سرانجام آنها را بيان مىكند و شقى را مستحق دوزخ و سعيد
را شايسته بهشت جاويدان مىداند و هر چند كه سعادت و شقاوت را به طور صريح تعريف
نمىكند ولى با ذكر سرانجام اهل سعادت و اهل شقاوت، به طور ضمنى تعريف آنها را نيز
به دست مىدهد؛ چون در آيات ديگر، مشخصات اهل بهشت و اهل جهنم به طور تفصيل بيان
شده است. اينك آيات مربوط به اين موضوع را مىخوانيم:
يوم يأت لا تكلّم نفس الاّ باذنه فمنهم
شقى و سعيد. فامّا الذين شقوا ففى النار لهم فيها زفير و شهيق. خالدين فيها مادامت
السموات و الارض الاّ ماشاء ربّك انّ ربّك فعّال لما يريد. وامّا الذين سعدوا ففى
الجنة خالدين فيها مادامت السموات و الارض الاّ ماشاء ربك عطاء غير مجذوذ(هود/ 105 ـ 108)
روزى مىآيد كه هيچكس جز با اجازه او (خدا) سخن
نمىگويد، برخى از آنها بدبخت و بعضى خوشبخت هستند، پس كسانى كه بدبخت شدند در آتش
قرار مىگيرند، براى آنها در آنجا فرياد و نالهاى است. جاودانه در آن خواهند بود
تا وقتى كه آسمانها و زمين پابرجاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد كه پروردگار تو
آنچه را كه مىخواهد مىكند. و اما كسانى كه خوشبخت شدند، در بهشت قرار مىگيرند،
جاودانه در آن خواهند بود تا وقتى كه آسمانها و زمين
(1)
طبق اين آيات، اهل شقاوت كسانى هستند كه جاودانه در
دوزخ خواهند بود و اهل سعادت كسانى هستند كه جاودانه در بهشت خواهند بود. درست است
كه مشخصات و نشانههاى سعادت و شقاوت در اين آيات نيامده ولى ما را ارشاد كرده كه
در آيات ديگر نشانههاى اهل بهشت و دوزخ را جستجو كنيم و تعريف و نشانههاى سعادت
و شقاوت را به دست آوريم. به عنوان نمونه به اين دو آيه توجه كنيد كه از آنها برخى
از نشانههاى اهل سعادت به دست مىآيد:
و من يعمل من الصّالحات من ذكر اوانثى
و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنّة(نساء/124)
و هر كس از مرد و زن كارهاى شايسته انجام دهد در حالى
كه ايمان دارد، آنان وارد بهشت مىشوند.
و امّا من خاف مقام ربّه و نهى النّفس
عن الهوى فانّ الجنّة هى المأوى (نازعات/41)
و اما كسى كه از مقام پروردگارش پروا كند و نفس خود را
از هوى و هوس دور سازد، همانا بهشت همان جايگاه اوست.
بنابراين، ايمان و عمل صالح و تقوا چند نشانه براى
سعادت است و با جستجو در آيات و احاديث مىتوان نشانههاى ديگرى را به دست آورد .
بحث مهمى كه در اينجا پيش مىآيد اين است كه آيا سعادت
و شقاوت يك انسان، در دست خداست و از پيش تعيين شده است و يا انسان در رسيدن به
سعادت و شقاوت داراى آزادى و اختيار است؟
برخى از مفسران از اهل سنت و اشاعره از همين آياتى كه
از سوره هود خوانديم چنين استنباط كردهاند كه سعادت و شقاوت افراد، از پيش تعيين
شده و اختيار در دست انسان نيست و اين خداست كه بعضى را اهل سعادت و بعضى را اهل
شقاوت آفريده است و سعادت و شقاوت مربوط به عمل انسان نمىباشد. فخر رازى كه اين
مطلب را از آيه استنباط مىكند، در تأييد آن روايتى را مىآورد به اين شرح:
عن عمر قال: لما نزل قوله تعالى (فمنهم
شقى و سعيد) قلت: يا رسول اللّه فعلى ماذا نعمل؟ على شىء قد فرغ منه ام على شىء
لم يفرغ منه؟ فقال: على شىء قد فرغ منه يا عمر و جفّت به الاقلام و جرت به
الاقدار و لكن كل ميسّر لما خلق له.(1)
عمر مىگويد: وقتى اين
آيه نازل شد: (فمنهم شقى و سعيد = برخى از آنها اهل شقاوت و برخى سعادتمند هستند)
گفتم: اى رسول خدا، پس براى چه عمل كنيم؟ بر چيزى كه از آن فراغت حاصل شده و يا بر
چيزى كه هنوز از آن فراغت حاصل نشده است؟ فرمود: بر چيزى كه از آن فراغت حاصل شده
است اى عمر! و قلمها بر آن خشكيده و قدر بر آن جارى شده است، ولى هر كسى به سوى
چيزى كه براى آن خلق شده به آسانى كشيده مىشود.
مضمون اين حديث بدون اشاره به مفهوم سعادت و شقاوت از
چند طريق ديگر هم نقل شده، از جمله:
عن عمران بن حصين قال: قيل يا رسول
اللّه اعُلِم اهل الجنّة من اهل النار؟ فقال: نعم. قال: قيل ففيم يعمل العاملون؟
قال: كل ميسّر لما خلق له.(2)
به پيامبر خدا گفته شد:
آيا اهل بهشت از اهل جهنم مشخص شدهاند؟ فرمود: آرى. گفته شد: پس عمل كنندگان براى
چه عمل كنند؟ فرمود: هر كس به سوى چيزى كه براى آن آفريده شده، به آسانى كشيده
مىشود.
از محتواى اين گونه روايات كه از طريق اهل سنت نقل شده
است، چنين فهميده مىشود كه انسان سرنوشتى از پيش تعيين شده دارد و اگر هم به خيرى
موفق مىشود و يا شرّى را انجام مىدهد، براى آن است كه خدا او را به سبب سرنوشت
تعيين شدهاش به آن خير يا شر وادار مىكند. بنابراين، انسان در رسيدن به سعادت و
شقاوت، اختيارى از
1- تفسير فخر رازى، ج 18، ص
61.اين روايت با تغيير مختصرى در سنن ترمذى (حديث 3036) نيز آمده است.
2- صحيح مسلم، حديث 4789.
(2)
اين مضمون در رواياتى كه از طريق اهل بيت نقل شده است
ديده نشد ولى از روايات مربوط به طينت و يا رواياتى كه دلالت دارد كه سعادت و
شقاوت مربوط به مرحله جنين است و در شكم مادر تعيين شده، مىتوان در وهله اول چنين
برداشت كرد ولى خواهيم ديد كه آن روايات توجيه ديگرى دارند.
سعادت و شقاوت در
شكم مادر
در برخى از رواياتى كه از پيامبر خدا(ص) نقل شده چنين
آمده است كه سعادت و شقاوت انسان از همان آغاز و هنگامى كه در شكم مادر است تعيين
شده و بعضىها از آن استفاده جبر كردهاند و پنداشتهاند كه سعادت و شقاوت در دست
خود انسان نيست بلكه از پيش تعيين شده و انسان را گريزى از آن نيست. ما اكنون متن
آن روايات را مىآوريم آنگاه مفهوم درست آنها را با استفاده از روايات ديگر بيان
مىكنيم تا معلوم شود كه اين روايات به جبر دلالت نمىكنند:
1 ـ قال رسول اللّه(ص): الشّقىّ من
شقى فى بطن امّه و السّعيد من سعد فى بطن امّه.(1)
پيامبر خدا(ص) فرمود:
شقى كسى است كه در شكم مادر شقى باشد و سعادتمند كسى است كه در شكم مادر سعادتمند
باشد.
2 ـ قال رسول اللّه(ص): الشّقىّ من
شقى فى بطن امّه و السّعيد من و عظ بغيره.(2)
پيامبر خدا(ص) فرمود:
شقى كسى است كه در شكم مادر شقى باشد و سعادتمند كسى است كه از ديگران موعظه اخذ
كند.
3 ـ قال رسول اللّه(ص) : ... فيبعث
اللّه اليه ملكا فيكتب على جبهته شقى او سعيد مؤمن او كافر غنىّ او فقير.(3)
پيامبر خدا(ص) فرمود:...
پس خداوند فرشتهاى را بر او (جنين) بر مىانگيزد كه بر پيشانى او بنويسد كه او
شقى يا سعيد، مؤمن يا كافر، غنى يا فقير است.
به طورى كه ملاحظه مىفرماييد، از اين روايات كه همگى
از پيامبر خدا(ص) نقل شده، در نظر ابتدايى چنين برداشت مىشود كه سعادت وشقاوت هر
انسانى از همان آغاز كه در شكم مادر است تعيين شده و نوشته شده است؛ ولى در
رواياتى كه از ائمه معصومين نقل شده، اين روايات به روشنى توضيح داده شده و با
توجه به آن توضيحات، ديگر از آنها جبر فهميده نمىشود.
ما اينك چند روايت را كه مفهوم سخن پيامبر را توضيح
مىدهد مىآوريم:
1 ـ عن ابى عمير قال: سألت موسى بن
جعفر(ص) عن معنى قول رسول اللّه(ص) الشّقىّ من شقى فى بطن امّه و السّعيد من سعد
فى بطن امّه، فقال: الشّقى من علم اللّه و هو فى بطن امّه انّه سيعمل اعمال
الاشقياء و السّعيد من علم اللّه و هو فى بطن امّه انّه سيعمل اعمال السعداء،
فقلت: فما معنى قوله(ص) اعملوا فكلّ ميسّر لما خلق له؟ فقال: ان اللّه عزوجل خلق
الجنّ و الانس ليعبدوه و لم يخلقهم ليعصوه و ذلك قوله عزوجل: و ما خلقت الجنّ
والانس الاّ ليعبدون فيسّر كلاّ لما خلق له، فالويل لمن استحبّ العمى على الهدى.(4)
ابى عمير مىگويد: از
امام موسى بن جعفر(ص) راجع به مفهوم اين سخن پيامبر(ص) پرسيدم كه فرموده: « شقى
كسى
1- صدوق، التوحيد، ص 366
2- كلينى، كافى، ج 8، ص 81
3 - صدوق، من لايحضره الفقيه، ج
4، ص 413.
4 - صدوق، التوحيد، ص 366
(3)
2 ـ قال الامام الرضا(ص): جفّ القلم
بحقيقة الكتاب من اللّه بالسعادة لمن آمن و اتّقى و الشقاوة من اللّه لمن كذّب و
عصى.(1)
امام رضا(ع) فرمود: قلم
به اين حقيقت خشكيده است كه از سوى خداوند براى كسى كه ايمان و تقوا داشته باشد،
سعادت نوشته شده وبراى كسى كه تكذيب ونافرمانى كند،سعادت نوشته شده است.
3 ـ عن على(ص) قال: حقيقة السعادة ان
يختم الرجل عمله بالسعادة و حقيقة الشقاء ان يختم المرء عمله بالشقاء.(2)
امير المؤمنين(ع) فرمود:
حقيقت سعادت اين است كه انسان عمل خود را با سعادت به پايان برد و حقيقت شقاوت اين
است كه انسان عمل خود را با شقاوت به پايان ببرد.
اين روايات ما را به درك مفهوم درست سخن پيامبر كه نقل
شد، به خوبى رهنمون مىشوند و چنين مىفهميم كه منظور پيامبر از اينكه سعادت و
شقاوت انسان از همان مرحله جنينى و در شكم مادر مشخص شده، اين است كه اين حقيقت در
علم خدا معلوم است يعنى خداوند از همان آغاز مىداند كه اين شخص در آينده با
اختيار خود چه راهى را انتخاب خواهد كرد، آيا به راه ايمان و عمل صالح خواهد رفت و
يا راه ضلالت و شقاوت و كفر و گناه را در پيش خواهد گرفت؟ اين يك مفهوم روشنى است
و ربطى به جبر ندارد. طبق اين بيان هر انسانى با آزادى و اختيارى كه دارد در بزرگى
راه خود را انتخاب خواهد كرد و جبرى در كار نيست ولى خداوند از پيش مىداند كه او
آزادى خود را چگونه اعمال خواهد كرد و چه راهى را بر خواهد گزيد.
درست مانند يك آموزگار كه چون به استعدادهاى شاگردان
خود واقف است، مىداند كه فلان شاگرد حتما در امتحان قبول خواهد شد و فلان شاگرد
مردود خواهد بود. علم آموزگار باعث جبر نيست، بلكه شاگردان با اختيار خود و با
زحمتى كه مىكشند يا نمىكشند و مطابق با استعدادى كه دارند، قبول يا مردود خواهند
بود و بدون شك علم آموزگار از آنها سلب اختيار نمىكند.
مطلب مهم ديگرى كه از روايت امام رضا(ع) فهميده مىشود
اين است كه خداوند در جهان و در زندگى انسان سنّتها و قوانينى دارد كه قابل تغيير
نيست و قلم ازلى بر آن خشكيده است، يكى از آن سنّتها اين است كه هر كس ايمان و
تقوا داشته باشد، سعادتمند خواهد بود و هر كس آيات خدا را تكذيب كند و خدا را
فرمان نبرد، شقى خواهد شد. بنابراين، طفلى كه در شكم مادر است از اين سنّت بيرون
نيست و درباره او چنين رقم زده شده كه اگر اهل ايمان و تقوا باشد، سعادتمند و اگر
اهل كفر و معصيت باشد، شقاوتمند خواهد بود و اين قضيّه مشروط حتى پيش از آنكه اين
طفل
1 ـ بحار الانوار، ج5، ص154.
2 - بحار الانوار، ج 5، ص 154.
(4)
عن ابى عبداللّه(ع) قال: انّ اللّه
خلق السّعادة و الشّقاء قبل ان يخلق خلقه.(1)
امام صادق(ع) فرمود:
همانا خداوند سعادت و شقادت را پيش از آنكه مردم را بيافريند، آفريده است.
و اما اين جمله پيامبر كه در احاديث اهل سنت آمده كه
فرمود: « هر كس به سوى چيزى كه براى آن آفريده شده به آسانى كشيده مىشود» منظور
اين نيست كه بعضىها مؤمن و سعادتمند و بعضىها كافر و شقاوتمند آفريده شدهاند و
هر كدام از آنها به سوى آن چيزى كه براى آن آفريده شدهاند كشيده مىشوند، بلكه
منظور پيامبر همانگونه كه در سخن امام موسى بن جعفر(ع) خوانديم، اين است كه خدا
همه را براى هدف خير كه همان عبادت است آفريده و هيچكس را براى شرّ و كفر
نيافريده و همه را توفيق آن داده كه به سوى ايمان بروند و راه را براى رسيدن به
ايمان هموار كرده است ولى كسانى از اين راه نمىروند و كفر را بر ايمان ترجيح
مىدهند.
بنابراين، منظور از(لما خلق له = آن چيزى كه براى آن
آفريده شده)ايمان و سعادت است و خدا با لطفى كه به بندگان دارد زمينه را براى
رسيدن به آن فراهم كرده و همه مردم در برخوردارى از اين هدايت الهى مساوى هستند
ولى گروهى از اين مسير بيرون مىروند و اهل شقاوت مىشوند؛ و پس از انتخاب اول و
در ادامه راه، خداوند هدايت خاص خود را شامل اهل ايمان مىكند و آن را از كسانى كه
با آزادى و اختيار، ضلالت را برگزيدهاند، دريغ مىدارد و حتى كارى مىكند كه
بديها در نظر آنان جلوه پيدا كند و اين نتيجه قهرى انتخاب غلط آنان است. اين حقيقت
در آيات متعدد قرآنى آمده و از جمله در آيات زير:
فامّا من اعطى و اتّقى و صدّق بالحسنى
فسنيسّرة لليسرى و امّا من بخل و استغنى و كذّب بالحسنى فسنيسّره للعسرى(ليل/ 5 ـ 10)
پس كسى كه بخشيد و پرهيزگارى كرد و نيكويى را تصديق
نمود، پس به زودى راه او را به سوى آسانى هموار مىكنيم و كسى كه بخل ورزيد و سر
كشى كرد و نيكويى را تكذيب نمود، پس بزودى راه او را به سوى دشوارى هموار مىكنيم.
طبق اين حقيقت، خداوند هر كس را در هر راهى كه انتخاب
كرده، پيش مىبرد و زمينهها را فراهم مىسازد و لذا در جايى از قرآن كريم درباره
گروهى كه دنيا را انتخاب كردهاند و گروهى كه آخرت را انتخاب كردهاند مىفرمايد:
كلاّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء (اسراء/20)
هر كدام از آنان و اينان را مدد مىرسانيم.
در اثر همين انتخاب غلط و گمراهى خود خواسته، شقاوت بر
وجود انسان غلبه مىكند و انجام كارهاى خير براى او دشوار و كسالت آور مىشود و
سخن پيامبران در او تأثير نمىكند:
تلفح وجوههم النار و هم فيها كالحون.
الم تكن آياتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذبون. قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا و كنّا
قوما ضالّين (مؤمنون /104 ـ 106)
چهرههايشان را آتش مىگدازد و ايشان در آن ترشرو
هستند. آيا آيات من بر شما خوانده نمىشد و شما آن را تكذيب نمىكرديد؟ مىگويند:
پروردگارا شقاوت ما بر ما چيره شد و گروهىگمراه بوديم.
اين شقاوت كه در وجود اهل دوزخ قرار دارد و بر آنان
چيره شده، از ناحيه خداوند و قضاى حتمى الهى نيست، بلكه در اثر اعمال ناشايست و
كجرويهايى است كه آنان با اراده خود آن را پديد آوردهاند. در روايتى از امام
صادق(ع) به اين مطلب تصريح شده است:
1 - كافى ج 1 ص 152
(5)
امام صادق(ع) درباره سخن
خداوند كه فرمود: «گفتند شقاوت ما بر ما چيره گشت» فرمود: با عملهايشان شقاوت
يافتند.
با توجه به مجموع آنچه گفته شد، معلوم گرديد كه منظور
از شقاوت و سعادت انسان در رحم مادر اين است كه در علم خدا معلوم است كه اين كودك
در آينده سعادت يا شقاوت خواهد يافت و يا بگوييم كه يك سلسله قضاياى كلى شرطى است
كه به صورت سنتهاى الهى بر سرنوشت انسان حاكم است، بدينگونه كه اگر چنين كند
سعادتمند و اگر چنان كند اهل شقاوت خواهد بود و اين سنتها قابل تغيير نيست.
برخى از نويسندگان معاصر حديث مربوط به سعادت و شقاوت
انسان در شكم مادر را به نحو ديگرى معنا كردهاند. آنها سعادت و شقاوت را مربوط به
برخوردارى و يا محروميت در اين جهان دانستهاند و عواملى را مانند وراثت و صفاتى
كه از طريق ژنهاى پدر و مادر به جنين منتقل مىشود و يا حركاتى كه از مادر سر
مىزند، در خوشبختى و سالم بودن و يا بدبختى و ابتلاى او به بيماريهايى چون كم
هوشى و فلج و مانند آنها مؤثر مىدانند.
«فرزندان در شكم مادر خلاصهاى از مجموعه صفات ظاهرى و
معنوى پدر و مادر و اجداد و نياكان دور دست خويش هستند و دهها عوامل گوناگون وراثت
و جهش مىتواند در آنان تأثيرهاى كوچك و بزرگ و همچنين مفيد يا مضرّى داشته باشد.
اگر همه آن عوامل، خوب و پسنديده و نتايجش مفيد و سودمند باشد، بچه در شكم مادر
خوشبخت و سعادتمند است و اگر همه يا بعضى از آنها بد و پليد اتفاق افتد به همان
نسبت بچه در شكم مادر شقى و بدبخت ساخته شده است».(2)
اين مطلب در جاى خود
مطلب درستى است و تأثير فراوان وراثت و برخى از كارهاى والدين به خصوص مادر در
سرنوشت خوب يا بد فرزند، از مسلمات است و در اين باره روايات فراوانى داريم و علم
امروز هم آن را تأييد مىكند، ولى لحن آن رواياتى كه درباره سعادت و شقاوت در شكم
مادر و روايات مربوط به اينكه خداوند راه هر كس را براى رسيدن به هدفى كه به خاطر
آن آفريده شده هموار مىسازد، دلالت روشنى دارند كه منظور سعادت و شقاوت معنوى است
و ديديم كه آن رواياتى كه درباره سعادت و شقاوت انسان در شكم مادر از پيامبر نقل
شده، توسط ائمه معصومين حمل بر سعادت و شقاوت معنوى شده و دراين مورد ارشاداتى
فرمودهاند كه پيش از اين نقل كرديم. البته در برخى از روايات، از برخورداريهاى
مادّى به عنوان سعادت ياد شده است كه قسمتى از آن روايات را خواهيم آورد.
سعادت و شقاوت مادى
همانگونه كه اسلام خواهان سعادت معنوى و رشد و كمال
فكرى و عقلانى انسان است و با دعوت مستمر خود انسان را به سوى كمال معنوى و بهشت
فرا مىخواند، در تأمين سعادت مادّى و دنيوى انسان نيز برنامههاى فراوانى دارد كه
در منابع اسلامى آمده است.
در اينجا ما بر سر آن نيستيم كه برنامهها و احكام
مربوط به تأمين سعادت مادى انسان را كه اسلام دارد بر شماريم و اين خود كتابى مفصل
مىشود. ولى براى آگاهى خوانندگان محترم، برخى از رواياتى را كه برخورداريهاى مادى
و رفاه و آسايش زندگى را، مظاهرى از سعادت يك انسان معرفى كردهاند، مىآوريم. از
اين روايات نظر مثبت و مساعد اسلام
1 - صدوق، التوحيد، ص 366.
2 - محمد تقى فلسفى، كودك از
نظر وراثت و تربيت، ج 1، ص 81.
(6)
1 ـ قال رسول اللّه(ص): انّ من سعادة
المرء المسلم ان يشبهه ولده و المرأة الجملاء ذات دين و المركب الهنيئ و المسكن
الواسع.(1)
پيامبر خدا(ص) فرمود: همانا
از سعادت مرد مسلمان اين است كه فرزندش شبيه او باشد و نيز همسر زيباى متدين و
مركب هموار و خانه وسيع داشته باشد.
2 ـ عن على بن الحسين(ع) قال: من سعادة
المرء المسلم ان يكون متجره فى بلده و يكون خلطاؤه صالحين و يكون له ولد يستعين
به.(2)
امام سجاد(ع) فرمود: از
سعادت مرد مسلمان اين است كه محل تجارت او در شهر خودش باشد و دوستان صالحى داشته
باشد و پسرى داشته باشد كه او را كمك كند.
3 ـ عن ابى عبداللّه(ع) قال: ادع
اللّه ان يجعل رزقك على ايدى خيار خلقه فانّه من السّعادة و لايجعله على ايدى
شرار خلقه فانّه من الشّقاوة.(3)
امام صادق(ع) فرمود: از
خدا بخواه كه روزى تو را در دست نيكان خلق خود قرار بدهد كه آن از سعادت است و
روزى تو را در دست بدان خلق خود قرار ندهد كه آن از شقاوت است.
نظير اين روايات بسيار است و در آنها برخى از نعمتهاى
مادى و برخورداريهاى دنيوى از سعادت انسان شمرده شده است. اين گونه روايات دلالت
دارند كه همانگونه كه سعادت معنوى داريم، سعادت مادى هم داريم و اسلام هر دو نوع
را براى انسان مىخواهد.
1 - بحار الانوار، ج 76، ص 149.
2 - بحار الانوار، ج 103، ص 7.
3- همان كتاب، ج 78، ص 244.